دانشجوي اردني: مخالفان ايران فرزندان شيطان هستند! (خبر ويژه)

عصبانيت گروههاي اپوزيسيون خارج كشور از صلابت تيم هسته اي كشورمان در مذاكرات بغداد و فراواني نوشته هاي ناسزاگونه آنها در سايت هاي ضدانقلابي، تعجب برخي از شهروندان اروپايي و آمريكايي و دانشجويان عرب در اين كشورها را در پي داشته است.
«احمد ابوحامد» دانشجوي اردني در صفحه فيس بوكس خود طي يادداشتي با عنوان «ابناءالشياطين» -فرزندان شياطين- نوشته است «حق با ايران است كه فرزندان شيطان را از كشور اخراج كرده است» ابوحامد مي نويسد «هموطنان من در اردن و تا آنجا كه مي دانم در بقيه كشورهاي عربي از پيشرفت هاي اتمي ايران خشنودند و دولت هاي عربي را به خاطر بي هويتي در برابر آمريكا و اسرائيل سرزنش مي كنند ولي در آمريكا بعضي از ايرانيان را مي بينيم كه به جاي افتخار و احساس غرور نسبت به پيشرفت هاي كشورشان، از دشمنان مردم وطن خود دفاع مي كنند» اين دانشجوي اردني در ادامه مي نويسد! «براي من مشاهده اين وضعيت تعجب آور بود تا اينكه متوجه شدم اين عده از مخالفان حكومت ايران هستند و به دولت ايران حق دادم كه آنها را به كشور راه ندهد» نكته جالب تر در نوشته اين دانشجوي اردني آن است كه مي نويسد «برخي از اين مخالفان ايران وقتي در جمع دانشجويان آمريكايي و يا كشورهاي مسلمان عربي و مالزيايي و پاكستاني قرار مي گيرند، جرأت نمي كنند خود را مخالف ايران معرفي كنند».
گفتني است كه در يكي از كالج هاي آمريكايي، وقتي خانم «م-ك» براي سخنراني در جمع تعدادي از دانشجويان رفته و عليه ايران مطالبي گفته بود از سوي دانشجويان «هو» شده و يك كارمند زن كالج به صورت او تف انداخته بود.

قتل این خسته به تخریب شما ممکن نیست



آزادي نيوز /  تقدیم به او که دوستش داریم:


مردی از جنس باران ،از جنس خورشید ،از جنس ماه ،با شعاری از شعارهای انبیاء یعنی عدالت آمد تا سرآغاز خدمت باشد. او جثه ای کوچک و ضعیف دارد اما تن تنومند و فربه مستکبران داخلی و خارجی را لرزاند،او نگاهی زیبا و نافذ دارد و اینگونه دل زیاده خواهان ریاکار را سوزاند.

او آمده بود تا انقلاب اسلامی ایران سربلندتر از همیشه در مقابل امپریالیسم جهانی قد علم کند و اینچنین شد.


او آمد و مهربانی آورد او آمد تا مهر برای همیشه بماند و جاودانه شود اما طوفان پاییز ،مهر بهاری ما را فتنه زده کرد و تخم شوم اصلاحات باز مثل درخت زقوم بر دامن ایران اسلامی روئیدن گرفت.فتنه ای از جنس دلارهای آمریکایی ، جاسوسان انگلیسی و مترسکان اصلاح طلب.


حال مرد بارانی ما بود و هزاران تهمت که میسوزاند دل بچه های دلسوز را ، فتنه ای آمده بود که آتش آن با دم آنهایی شعله میگرفت که دستشان از بیت المال کوتاه شده و قدرت خود را در خطر میدیدند . اما ید الله فوق ایدیهم .


اندکی صبر دوباره مرد ما آمد و غبار فتنه پس از خون دل خوردن بسیار نشست.


بهار نود ، وقتی که همه سرمستانه از بصیرت نه دی دم میزدند و ژست های بصیرت شناسانه به خود میگرفتند و خوشحال از اینکه غول فتنه را سر بریده اند ، اما بی خبر که مار هفت سر فتنه باز در حال زائیدن شتری دیگر است البته این بار نه به رنگ قرمز بلکه به رنگ بصیرت.


لباسی از تزویر دوخته شده بر تن عمار های تقلبی و یک سخن از دهان همان ها که تا دیروز یا فتنه گر بودند و یا ساکتان فتنه ،انحراف...

تیتر روزنامه های به ظاهر حزب اللهی ،نفهمیده شد انحراف ، نسنجیده شد جریان ، حال که مرد ما یک نفر و تنهای تنها بود.


تاریخ نگار سال 90 خسته از تهمت ها و تخریب ها ، اما بشارت اللهی در راه است. پیر مراد بارها گفت اما نشنیده گرفتند آنها که تفسیر به رای خود میکنند ،آنها که خود را بصیر میدانند ،آنها که خود را دایه دار انقلاب می دانند. در این غوغا انحراف در جای دیگری اتفاق افتاد ، در تصویب حقوق مادام العمر ، در وقف دانشگاه آزاد ، در تصویب طرح نظارت بر نمایندگان ،در فوق لیسانس های اجباری، در وام های بلاعوض ، در سوال از کسی که خدمت کرد و ...


اما امروز مفسران جریان انحرافی زیادند و قاضیانی که حکم کنند به سر بریدن ارزش ها ولی مرد ما همچنان ایستاده است.

((قتل این خسته به تخریب شما ممکن نیست))


گفتمان ما همان گفتمان سوم تیر است ،همان 22 خرداد است ، همان امام و رهبری است .انحراف در همان جریانیست که دستش از انتخابات 84 و 88 کوتاه شد.

انحراف مرد ما خدمت بود ، بر ارزش ها ماندن بود ، بوسیدن دست حضرت ماه (امام خامنه ای مد ظله) بود ،تکریم شهدا و خانواده آنها بود ،رسیدگی به محرومان بود و شاید هم عدالت.


آری همه اینها به مزاق شما خوش نیامد و حال آیندگان قضاوت می کنند و دست یاری خدا که همراه اوست و میداند که چگونه از او دفاع کند که


((و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین))


 

منبع: 

 www.najvanews.blogfa.com 
به قلم طاها شریعت

بیعت با شهدا

با شهيدان باز بيعت مي كنيم -- رهبر خود را حمايت مي كنيم

كوري چشم عدو بار دگر -- انتخابات است شركت مي كنيم

یک انگلیسی که ساندیس گیرش نیامد!

دو سال پیش «متیو کاسل» خبرنگار روزنامه گاردین که برای پوشش خبری راهپیمایی ۲۲ بهمن به ایران آمده بود، مشاهداتش را از این روز بزرگ این طور نوشت: «گفتن اینکه مواد خوراکی و آشامیدنی یکی از انگیزه‌های حضور صدها هزار آدم در میدان آزادی در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی بوده، سخنی سراسر پوچ و گزاف است. این فرض که فرد حتما باید جزو فقرا، روستایی یا بی‌سواد باشد تا از احمدی‌نژاد حمایت کند، نشانه جهت گیری بزرگی در رسانه‌های غربی است که برای ملوث کردن چهره جمهوری اسلامی و نادیده گرفتن حمایت‌های گسترده ای است که از آن وجود دارد… اینکه آیا اکثریت ایرانیان از حکومت خود پشتیبانی می‌کنند یا از اپوزیسیون، موضوع بی‌ربطی است. ابتدا باید درک کنیم که این فقط بسته های رایگان کیک و ساندیس نیست که ایرانیان را از هر دو طرف این تقسیم بندی سیاسی به خیابان‌ها می‌آورد!»

اینها را یک خبرنگار انگلیسی درباره راهپیمایی مردم ایران نوشته بود. یک انگلیسی که شعور، ادب و شناختش از جامعه و مردم ایران خیلی خیلی بیشتر از برخی به ظاهر هم‌وطنانی است که حاضرند هر توهینی را به مردم ایران نسبت بدهند. البته ظاهرا کیک و ساندیس اثرش را از دست داده، چون امسال شارژ ایرانسل بهانه شده است! قبلا هم که  مردم ایران در صف «مرگ موش» بودند!

حد و نهایت این حماقت کجاست؟ چرا یک ادعای کودکانه تبدیل به شعار و منطق اصلی این جماعت می‌شود؟ چه حماقتی بالاتر از این که کسی یا جریانی تصور کند مردم در سرما و گرما به خاطر یک ساندیس ۲۰۰ تومانی و یا شارژ ایرانسل ۲ هزار تومانی به خیابان می‌آیند؟

این قبیل ادعا‌ها، علاوه بر آنکه توهین به شعور مردم ایران است، نشان دهنده‌ی ضعف و انفعال مدعیان هم هست. معلوم می‌شود که حضور مردم در راهپیمایی‌های مختلف، آنقدر پرشکوه است که مخالفان مجبورند به هر قیمتی حتی با این قبیل ادعاهای مسخره آنرا زیر سوال ببرند.

البته ما به این توهین‌ها عادت داریم و از آن می‌گذریم، ولی چرا به مغز نخودی آنها نمی‌رسد که از این خیالات دست بردارند و به واقعیات برسند؟ به هرحال این کوته‌بینی‌ها یک جایی باید تمام شود. به نفع خودشان هست. چون تا زمانی که شناخت درستی از جامعه نداشته باشند و مادامی که رفتار مردم را با «مرگ موش» و «ساندیس» و «ایرانسل» بسنجند، وضعشان همین است که هست.

همه‌ی سرگردانی و پریشانی این روزهای جماعت اپوزیسیون هم از همین مساله ناشی می‌شود. وقتی کسی مردم کشورش را نمی‌شناسد و از دردهای واقعی آنها خبر ندارد، وقتی هنوز اسم و آدرس بسیاری از شهرها و روستاهای کشورش را نمی‌داند، کاملا طبیعی است که چشم و گوشش به صدای آمریکا باشد و تلویزیون بی‌بی‌سی و یا به طرح‌های مضحک و خنده‌داری مثل سوت و بوق و ترافیک سبز!

دیروز یکی از وبلاگ‌نویسان این جریان مطلبی نوشته بود که به خوبی گویای سرگردانی و پریشانی آنهاست:

«ما به کجا می‌خواهیم برویم؟ با چه وسیله‌ای؟ با کدامین نقشه‌ی راه؟ دوستان! ما داریم درست مانندِ اسبِ عصاری دورِ خودمان می‌چرخیم. این روش به هیچ‌کجا نمی‌رسد. «شورای هماهنگی» گویا در این پندار است که می‌تواند با صرفِ بیانیه مسوولیت‌های سنگینِ خود را انجام دهد و هر از شش ماه یکبار با همین چند خط، مردم را به خیابان بکشد. از دومین سالگردِ کودتا (؟!) تا امروز درست هشت ماه گذشته است. در این هشت ماه چه کردیم؟ شورای به‌اصطلاح هماهنگی چه کرد؟ چه باید می‌کرد؟ با هم رودربایستی نداریم؛ همان زمان که رهبران آزاد بودند و دیدارهای هفتگی هم داشتند، هیچ برنامه‌ی مدونی برای پیش‌بُردِ جنبش و هیچ عزمِ راسخی برای فلج‌کردنِ ارکانِ حکومت در آنان وجود نداشت. آیا خنده‌دار نیست که پس از یکسال فعالیتِ «شورای هماهنگی» این آقایان هیچ توجهی به شهرستان‌ها ندارند تا جایی که مانندِ افلیجانِ سیاسی‌ای که بخواهند نقصِ حرکتیِ خود را پنهان کنند، کلِ راه‌پیماییِ دیگر شهرهای بزرگ و کوچک را به چیزی مجعول با نامِ «فعالانِ محلی» واگذار می‌کنند؟ … ما داریم درجا می‌زنیم»

اتفاقا مشکل همینجاست. مردم ایران را باید در سراسر کشور، در تک تک روستاها و شهرهای دور و نزدیک، کوچک و بزرگ دید نه در پیاده‌روهای بالاترین و فیس بوک و دنیای مجازی.

در پایتخت‌های اروپایی و حتی عربی نشسته‌اند و برای نجات ملت ایران (؟!) برنامه‌ریزی می‌کنند. کاریکاتورهایی که می‌خواهند ادای رهبری امام خمینی را در فرانسه در بیاورند! غافل از این که حضور مادی امام در خارج، باعث جدایی روحی، قلبی و معنویش از مردم ایران نشد. امام وقتی اطلاعیه صادر می‌کرد، همه مردم ایران مخاطبش بودند، از تهران تا سیستان. با زبان مردم با خود آنها صحبت می‌کرد؛ نه مثل این کاریکاتور‌های مجازی که منتظر بوق زدن ملت هستند!

البته ما وقتی از مردم ایران صحبت می‌کنیم منظورمان یک تعریف بسته و کلیشه‌ای نیست. از نظر ما مردم ایران همین آدم‌هایی هستند که یک روز به بنی صدر رای دادند، یک روز به هاشمی، یک روز به خاتمی و یک روز هم به احمدی‌نژاد…

مردم همین‌ آدم‌هایی هستند که روز و شب در کوچه و خیابان، بازار و مغازه می‌بینیم. همین مردمی که در تاکسی و اتوبوس حرف سیاسی می‌زنند و از فساد و تبعیض و گرانی‌ و اختلاس گلایه می‌کنند. همین مردمی که گاه به حجابشان ایراد گرفته می‌شود. همین مردمی که گاه از چراغ راهنمایی رانندگی عبور می‌کنند! همین مردمی که گاهی بدجوری روی اعصاب همدیگر راه می‌روند، اما…

این مردم علی رغم همه‌ی اشکالات و ضعف‌های فرهنگی و اجتماعی، خوبی‌های زیادی دارند. با همین شرایط، در سختی‌ها و مصیبت‌ها در کنار هم مانده‌اند و دست همدیگر را گرفته‌اند. سخت‌ترین روزها و شب‌ها را تحمل کرده‌اند. در روزهای بمباران و موشک‌باران، بدون «همراه اول» و «ایرانسل» به خیابان آمده‌اند! حماسه‌ها آفریده‌اند. چه حماسه‌ای بالاتر از این که ۳۰ سال است روی پای خودشان ایستاده‌اند و خم به ابرو نیاورده‌اند؟

همه کسانی که ۲۲ بهمن هر سال به خیابان می‌آیند، از همین جنسند. از مریخ نیامده‌اند. چهره‌هاشان آشناست. هرچند قیافه و تیپشان کمتر در رسانه‌های خارجی نشان داده می‌شود. نه تنها خارجی که حتی داخلی! انتظاری از خارجی‌ها نیست، سوال اینجاست که چرا در سریال‌های تلویزیونی و یا فیلم‌های سینمایی، اثری از این «مردم» نیست؟

منبع: آهستان

اولین بار چه کسی وعده آب و برق مجانی را داد؟!

سی سال است که دشمنان امام و انقلاب، با وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی می‌شود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است!

اما رجوع به اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می‌دهد که اصلا و ابدا چنین وعده‌ای در سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه. (اینجا می‌توانید اصل سخنرانی امام خمینی را در ۱۲ بهمن و ۱۲ اسفند سال ۵۷ با هم مقایسه کنید به نقل از  روزنامه کیهان)

البته برای دشمنان امام فرقی نمی‌کند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند. آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعده‌ای، می‌خواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب داده‌اند و یا با چنین وعده‌هایی انقلاب را پیش برده‌ا‌ند و یا اینکه این قبیل وعده‌ها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است! متاسفانه در نوشته‌های ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را علیه امام می‌بینیم.

در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کرده‌اند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کرده‌اند که امام چنین وعده‌ای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.»

این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت می‌گیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان می‌دهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است.

ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند ‌که خیال کردید همه چیز ‌این ‌است.»

همان طوری که اشاره شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات مشخص می‌شود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص می‌شود.

کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی می‌شود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحه‌ی آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعده‌ی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعده‌ی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!

در حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعده‌های دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح می‌کند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی می‌شود! امام بزرگوار ما توضیح می‌دهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود.

پس در سخنان امام خمینی وعده‌ای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم و شاید هم برای دولت موقت تبیین ‌کردند.

فراموش نکنیم که دولت مهندس بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدم‌هایی متخصص و روشنفکر می‌دانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی بودن و بی‌سواد بودن متهم می‌کردند!

به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعده‌ی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد!

پس اگر به زعم ضدانقلاب، وعده‌ی دروغی داده شده و یا وعده‌ای غیرکارشناسی به مردم داده شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمی‌برد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا می‌کنید که همه آنها بدون کمترین اشاره‌ای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و فقط به امام خمینی اهانت می‌کنند! اما کسی نمی‌گوید که سخنان امام، در حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است!

امروز که به مدد آرشیو کیهان، مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف می‌کنند؟ البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟!

پی نوشت و اصلاحیه

بعضی دوستان معتقدند که تصویب آب و برق مجانی در دولت، تحت تاثیر سفارشات امام خمینی به دولت موقت بوده است. دلیل این دوستان پیام ۱۴ ماده‌ای امام در تاریخ ۹ اسفند و نطق تلویزیونی مرحوم بازرگان در تاریخ ۲۳ اسفند ۵۷ است. مهندس بازرگان در این مصاحبه تلویزیونی که متن آن در کیهان ۲۴ اسفندماه نیز به چاپ رسیده، ادعاهایی را درباره امام مطرح کرده است. مثلا وی ادعا کرده است که امام بدون مشورت با دولت و یا با صدور اعلامیه، خواسته است که آب و برق مجانی شود!

در حالی که اگر صحیفه امام را مرور کنیم، قبل از تاریخ مصوبه هیات دولت، هیچ سخنرانی و اطلاعیه‌ای از طرف امام سراغ نداریم که به موضوع آب و برق مجانی اشاره شده باشد. تنها موردی که وجود دارد همان پیام ۱۴ ماده‌ای مورخ ۹ اسفندماه است که بعد از تصویب آب و برق مجانی در دولت، صادر شده است. البته امام در این نامه از قید «فعلا» و «برای طبقات کم بضاعت» استفاده کرده است .

پس این احتمال وجود دارد که پیش از این، رهبران انقلاب یا شورای انقلاب و یا امام به طور خصوصی و نه از طریق فشار رسانه‌ای و یا صدور اعلامیه، به دولت پیشنهاد چنین کاری را داده باشند. اما چرا مرحوم بازرگان در مصاحبه ۲۳ اسفند ادعا کرده است امام از طریق اعلامیه و بدون مشورت با او دستور داده؟!

نگاهی به آرشیو سخنان امام نشان می‌دهد که علت اصلی ناراحتی مهندس بازرگان چیز دیگری بوده است. چون قبل و بعد از تصویب لایحه دولت، نشانه‌ای از نارضایتی دولت از این پیشنهاد دیده نمی‌شود و موردی هم سراغ نداریم که امام در اعلامیه و یا سخنرانی عمومی، دولت را برای این مساله خاص تحت فشار قرار داده باشد. اتفاقا برعکس، امام بعد از تشکیل دولت موقت، بارها مردم را به همکاری با دولت در جهت رفع محرومیت‌ها تشویق و به صراحت تاکید می‌کرد که رفع این محرومیت‌ها به زمان زیادی نیاز دارد.

نکته اینجاست که امام در روزهای قبل از مصاحبه بازرگان (دهم و پانزدهم اسفند) انتقادات تندی را به سیاست گام به گام دولت در رفع مفاسد دستگاه‌های دولتی و وزارتخانه‌ها و باقی ماندن برخی مظاهر رژیم گذشته مطرح کرده بود که این مساله موجب ناراحتی و گلایه مهندس بازرگان می‌شود. اما وی سعی کرد بدون ارائه پاسخی قانع کننده به انتقادات اصلی و اساسی امام و با اشاره به مسائلی چون آب و برق مجانی که مصوبه دولت خودش نیز بود، انتقادهای امام را احساسی و غیرتخصصی معرفی کند!

به هرحال آب و برق مجانی، چه با سفارش امام بوده و چه نبوده، مصوبه دولت موقت در تاریخ ۸ اسفند ۵۷ بوده است آنهم با قید فعلا و برای اقشار کم درآمد، نه برای همیشه و همه مردم. نکته مهمتر اینکه علی‌رغم چاپ اصل سخنان دوازدهم بهمن امام در مطبوعات آن روز، هنوز هم عده‌ای اصرار دارند که امام در بدو ورود به ایران، وعده‌ی آب و برق مجانی را داده است!

منبع: آهستان