رسانه هاي سبز كارت زرد گرفته اند!

سردبير اخراجي راديو زمانه مي گويد كركره اغلب رسانه هاي موسوم به سبز به مرور زمان پايين كشيده شد در حالي كه آنها از خبرسازي هم ابايي نداشتند.
اشاره مهدي جامي به تحريف هاي خبري آشكاري است كه رسانه هايي نظير جرس براي دميدن در آتش فتنه سبز انجام دادند. جامي در مصاحبه با جرس گفته است: رسانه هاي سبز در پاسخ به كدام نياز شكل گرفتند و چگونه به اين نياز پاسخ دادند؟ براي نمونه جرس و كلمه و سحام نيوز و تلويزيون رسا را در نظر بگيريد. اين رسانه ها چه نيازهايي را مي ديدند كه در رسانه هاي ديگر پاسخ نمي گرفت تا به اين نتيجه رسيدند كه بايد به ميدان بيايند؟ و اگر اين نياز آنها را وارد ميدان كرد چه شد كه بعد از مدتي همگي از ميدان خارج شدند؟ آيا نيازها پاسخ داده شد؟ آيا ديگر نيازي نبود به رسانه اي سبز؟... كارنامه جرس چندان درخشان نيست. چنانكه كلمه و سحام نيوز، وضع رسا هم كه ناگفته پيداست.
وي مي افزايد: فارغ از اينكه اصلا مصلحت بود كه كركره ها پايين كشيده شود و رسانه تازه و قدرتمندي پا نگيرد يا نه، ما با مشكل مديريت رسانه دست به گريبان بوده ايم. فرض كنيد جرس طوري رفتار كرده كه نشان مي دهد از خبرسازي هم ابايي ندارد. يا كلمه طوري رفتار كرده كه خود را از تك و پوي رسانه اي عمومي بودن انداخته و به بولتن خبري سران جنبش بدل ساخته است. همين قصه را در سحام نيوز مي بينيد. در واقع مدل ذهني مديران اين سايتها و سردبيران اش چندان پيشرو نبوده است. مي شود گفت نه نيازش را حس مي كرده اند و نه علاقه اي به روزآمد ساختن روش رسانه اي خود داشته اند و نتيجه اين شده كه از مخاطب و نيازهاي رسانه اي تازه غافل بمانند و با ريزش مخاطب روبه رو شوند. بعد از دوره اي داغ خبري كه عيب پوش مشكلات مديريتي و گفتماني در اين رسانه ها بود به تدريج مسائل خود را نشان داد و كارها را تقريبا در همه زمينه ها كند يا متوقف كرد. شما از خود بپرسيد آيا كلمه به نيازهاي مخاطبان پاسخ داد اگر نداده يعني يا نياز را نديده كه بعيد است يا از آن تعريفي داشته كه به هر حال ضد رسانه بوده است.
سردبير اخراجي راديو زمانه، بي بي سي و صداي آمريكا را نيز رسانه هاي محافظ كار توصيف كرد و تصريح كرد: در اين رسانه ها و جرس و... بحث مرده و كارها به دور تكرار افتاده است. ما در اينجا با رسانه اي مرده طرف هستيم.

آقايان به حداد عادل راي ندهيد!!

تاج زاده در پيامی که ظاهرا از اوين راهی رسانه های ضدانقلاب کرده، به اتهام پراکنی علیه رئیس مجلس هفتم و شیوه مدیریت او پرداخته و در سخنانی بامزه گفته است، مرتضوی حداد را فریب داده بنابراین وی توان ریاست مجلس را ندارد!

به گزارش سرویس سیاسی جهان نیوز، مصطفی تاج زاده، از فعالان مطرح آشوب‌های سال 88 که دوران محکومیتش در زندان را سپری می کند، از تغییر مدیریت مجلس شورای اسلامی ابراز نگرانی کرد.

 
تاج زاده در بیانیه ای که ظاهرا از اوين راهی رسانه های ضدانقلاب کرده، به اتهام پراکنی علیه رئیس مجلس هفتم و شیوه مدیریت او پرداخته و در سخنانی بامزه گفته است، مرتضوی حداد را فریب داده بنابراین وی توان ریاست مجلس را ندارد!

 
این فعال مطرح فتنه که نقش بارزی در ساماندهی آشوب ها و فضاسازی سال 88 علیه نظام داشت، با بیان اینکه "راست سنتی" رقیب حداد عادل است، در ادعای دیگر نوشته، حدادعادل در صدد است با اتکا به موقعيت و امکانات مقامات، رئيس مجلس و سال آينده رئيس جمهور شود!
 
ابراز نگرانی تاج زاده از ریاست حداد در حالی است که فعالان اصلاح طلب و نمایندگان وابسته به این طیف سیاسی هم مخالفت خود را با تغییر ریاست مجلس و روی کار آمدن حداد عادل اعلام کرده اند.

 
به نظر می رسد آنان ریاست چهره ای همچون حداد عادل را که مواضع صریح و قاطعی علیه جریان فتنه اتخاذ کرده، به نفع خود نمی دانند.

 
کارگزاران: مخالف ریاست حداد هستیم

 
البته مخالفت جریان اپوزیسیون با ریاست حداد بر مجلس سابقه ای دیرینه دارد؛ چنانچه در بهار سال 87 و در آستانه شروع بکار مجلس هشتم نیز، ناظران سیاسی شاهد فعالیت های گسترده اصلاح طلبان و حامیان هاشمی رفسنجانی برای جلوگیری از ریاست مجدد وی بودند.

 
نمونه بارز آن تیتر روزنامه کارگزاران سازندگی بود با این عنوان: "از تغییر حداد عادل استقبال می‌کنیم".
آنچنان که این روزنامه اصلاح طلب نوشته بود "اعضای ارشد ستاد انتخابات اصلاح‌طلبان" حتی پیش از برگزاری مرحله دوم انتخابات مخالفت خود را با ریاست حداد اعلام کردند.

 
حسین مرعشی، رئیس ستاد انتخابات اصلاح‌طلبان در تهران درباره رقابت حدادعادل و علی لاریجانی بر سر کرسی ریاست مجلس هشتم گفت: ما از تغییر آقای حداد‌عادل استقبال می‌کنیم. ایشان نشان داد که به عنوان رئیس مجلس نمی‌تواند از شأن و جایگاه مجلس حفاظت کند!

 

من مهم هستم حتي پس از لغو جلسه سخنراني!

وضعيت وخامت بار اپوزيسيون خارج نشين به جايي رسيده است كه رضا ربع پهلوي سخنران جلسه به اصطلاح حقوق بشري مي شود اما در حالي كه جلسه در ادامه لغو شده تا آبروريزي بيشتري صورت نگيرد آقاي سخنران كه محلي براي اراجيف خودش پيدا نكرده بود در گفت وگو با يك سايت ضدانقلاب مدام به جدول زد.
ربع پهلوي با بيان اينكه من وقتي وارد برلين شدم متوجه گشتم نشست حقوق بشري براي وضعيت ايران لغو شده گفت: «تا اين لحظه هم هيچ توضيحي داده نشده كه علت آن چيست» و بلافاصله وضعيت بهم ريخته و بلبشوي اپوزيسيون كه قادر نيست يك نشست چند نفري هم در خارج ترتيب دهد را برملا كرد و گفت: «تشكيل شوراي فراگير اپوزيسيون ضرورتي عاجل است».
ربع پهلوي همچنين در اظهاراتي پراكنده و مضحك خود را سخنگوي ملت بزرگ ايران جا زد و مدعي شد كه مسئله هسته اي در ايران براي مردم يك مسئله ثانوي است و خطاب به غربي ها گفت كه اگر مسئله حقوق بشر را در ايران مطرح نكنيد يعني اينكه دنبال منافع خودتان هستيد.
آقاي سخنران كه گويا صحبت هاي ارايه نشده اش در جلسه اي كه از شدت بي خاصيتي لغو گشته بود در سينه اش سنگيني مي كرد بدون ارايه هرگونه دليلي، سعي كرد تيم مذاكره كننده هسته اي كشورمان را ضعيف معرفي كند و گفت به زودي خبرش پخش مي شود!
ادعاي بچه گانه ربع پهلوي در اين باره در حالي است كه به اذعان منابع غربي، ايران نه تنها از مواضع خود در حقوق هسته اي اش عقب ننشست؛ در عين حال نتيجه اين گفت وگوها توافق بر تداوم مذاكرات تعيين گرديده است.
جالب اينجاست كه ربع پهلوي در بخش ديگري از اين اظهارات پراكنده و بي منطق پس از ژست حقوق بشري به ژست اخلاق و وجدان روي آورد و گفت كه ديكتاتوري باقي نمي ماند و صدام حسين وقذافي را مثال زد. آقاي ربع پهلوي كه ظاهراً از نبود محلي براي سخنراني رنج مي برده فراموش كرد كه از ديكتاتوري پدرش و جنايات و تجاوزاتي كه خاندان پهلوي بر ملت ايران روا داشته بودند سخن بگويد.

خانم پگاه آهنگرانی؛ پشت سرتان را هم نگاه کنید

 مهدي خانعلي‌زاده :  سرکار خانم پگاه آهنگرانی؛ سلام! یادداشت شما درباره برنامه هفت و گفتگوهایی که در آن مطرح شده را که در روزنامه «اعتماد» خواندم، ناغافل یاد رنگ‌پاشی به بنرهای فیلم «قلاده‌های طلا» افتادم. تا قبل از خواندن یادداشت شما گمان می‌کردم که دوستان و مبارزان همراه با جنابعالی دست به این اقدام غیرفرهنگی و چماقدارمآبانه زده‌اند اما بعد از توضیحات دقیق و علمی شما متوجه اشتباه خودم شدم و فهمیدم که امکان ندارد این کار توسط روشنفکران و متفکران اهل گفتگویی چون دوستان شما صورت گرفته باشد و قطعا از طرف دوستان من که اساسا اهل گفتگو نیستند، صورت گرفته است.
 
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه نوشته

تقلاي كور براي عادي سازي فعاليت فتنه گران

سردرگمي همچنان در ميان اصلاح طلبان آلوده به «فتنه سبز» و «تحريم انتخابات مجلس» موج مي زند.
اين طيف حزبي- رسانه اي در جريان اغتشاشات سال 88 هيزم كش و آتش افروز فتنه بودند و در زمينه القاي تقلب و ايجاد التهابات خياباني نقش آفريني كردند. آنها پس از شكست در سناريوي مذكور، از موضع سلبي وارد شده و كوشيدند تحريم انتخابات مجلس را پيش ببرند كه با مشاركت 65درصدي مردم، مجدداً ناكام ماندند.
طيف ياد شده با آزمودن اينكه از سياست تحريم انتخابات بهره اي نمي برد، مايل است به عرصه سياسي و انتخابات رياست جمهوري بازگردد به همين دليل هم روزنامه هاي زنجيره اي وابسته به آنها طي هفته گذشته با ز دن تيترهايي نظير «سلام اصلاح طلبان به انتخابات» و انتشار اسامي يا تصاوير عبداله نوري، محمدرضا عارف و كمال خرازي و... كوشيدند اصطلاحاً به «عادي سازي»! همه خيانت هاي طيف افراطي طي 3 سال گذشته بپردازند گويا كه همه مسئله متوقف به تصميم افراطيون براي تحريم انتخابات يا حضور در آن بوده و حالا مسئله حل شده است!! البته در اين ميان برخي تحليل گران مطرح كردن برخي نام ها را پروژه اي انحرافي در جهت رد گم كني و به حاشيه انداختن مسئله اصلي مي دانند. اين تحليلگران براي اثبات تحليل خود مي گويند روشن است فردي نظير عبداله نوري كه محكوميت قضايي دارد يا اشخاصي كه اساساً رجل سياسي- مذهبي هستند و نه سابقه يك روز مديريت اجرايي دارند (شرايط نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري)، نمي توانند نامزد انتخابات شوند.بنابراين هدف اصلي، خروج از فضاي بن بست بدون عذرخواهي از عملكرد 3 ساله يا دست كم توضيح به مردم درباره اقدامات ساختارشكنانه و كور گذشته است.
آنچه اين سردرگمي را آشكارتر مي كند رديف كردن اسامي و تصاوير كساني چون عبداله نوري است، كسي كه همين چند روز پيش به خاتمي به خاطر نقض سياست تحريم و شركت در انتخابات مجلس انتقاد كرد.
در اين زمينه پايگاه اينترنتي صبح امروز كه توسط راديو آمريكا و در پوشش مجتبي واحدي (مشاور كروبي و سردبير فراري روزنامه آفتاب يزد) مديريت مي شود، در تحليلي نوشت: پس از شركت خاتمي در انتخابات مجلس كه برخلاف اجماع كل نيروهاي تحولخواه [اسم مستعار جريان برانداز!] صورت گرفت، بسياري از اصلاح طلبان قطع اميد كرده اند و به دنبال چهره هاي تازه اي نظير عبدا... نوري مي گردند تا با محوريت آنها اصلاحات يا جنبش سبز را بازسازي كنند اما نام نوري در حالي مطرح مي شود كه او داراي سابقه محكوميت در جمهوري اسلامي است و تأييد صلاحيت وي قابل تصور نيست.
وب سايت راديو كوچه- از سايت هاي ضدانقلابي- نيز معتقد است: اين روزها جريان اصلاحات به مثابه بيماري بدحال است كه از پايان عمر دولت سيدمحمد خاتمي هر روز معذب تر شده، پس از سركوب جنبش سبز و حصر موسوي و كروبي به بستر افتاده و به دنبال شوك ناشي از شركت خاتمي در انتخابات اخير، محتضر شده است. گويا طرفداران اصلاحات قصد دارند اين بار با فعال كردن برخي افراد جاني تازه به بيمار خود ببخشند.
اين وب سايت، نوري را از كساني دانست كه در برخورد با منتظري نقش آفريني كرد.
داريوش قنبري عضو اقليت مجلس در گفت وگو با ايلنا مي گويد: تشكيلات اصلاح طلبان دچار از هم گسيختگي شده و پيش از مشخص شدن فرد بايد سازماندهي تشكيلاتي در دستور كار قرار گيرد.

سرباز صفر ناتوي فرهنگي خواستار اصلاح زيارت عاشورا شد!

عضو ظاهرا جدا شده اتاق فكر فتنه سبز مي گويد شيعه نيازمند رفورم و اصلاح است. سروش از جمله اين رفورم هاي مورد نياز را در حوزه زيارت امام حسين(ع) توصيف كرد!

وي در گفت وگو با «جرس» لعن بانيان ستم به ائمه معصومين در زيارت نامه ها را نكوهش كرد و گفت: متأسفانه نه تنها عوام شيعه اقدام به لعنت مي كردند بلكه علماي شيعه هم اين كار را مي كردند و مي كنند، حتي زيارت هايي را هم كه براي امامان و خصوصا امام حسين[ع] تدوين كرده اند، متضمن اين گونه لعن ها و نفرين فرستادن هاست.

چنين اظهارات موهومي در حالي مطرح مي شود كه بسياري از اين زيارت نامه ها به ويژه زيارت عاشورا از ائمه معصومين(ع) و از جمله امام محمدباقر عليه السلام روايت شده و اعلام برائت از همه عوامل ظلم و جور بر اهل بيت به عنوان ركن ايمان است. همچنين بنابر تاكيد ائمه معصومين عليهم السلام «از محكم ترين دستگيره هاي ايمان، دوست داشتن و بغض داشتن در راه خداست».

البته سروش پيش از اين و در اوج فتنه گري دشمنان اسلام كه كارشان تا هتاكي عليه ساحت امام حسين(ع) در روز عاشوراي سال 1388 نيز پيش رفت، مدعي شده بود قرآن نه وحي الهي بلكه -نعوذبالله- تجربه شاعرانه پيامبر(ص) است! ملت مومن ايران پس از حرمت شكني روز عاشوراي 88، بانيان اين فتنه را در راهپيمايي حماسي بي سابقه لعنت كردند.

يادآور مي شود در سال هاي دور كه سروش هنوز از مد نيفتاده بود، شوراي روابط خارجي آمريكا با اختصاص بودجه هنگفتي اقدام به انتشار آثار اقتباسي سروش - به عنوان لوتر ايراني- در زمينه القاي نسبيت ديني و معرفتي كرد. سروش از مقلدان بي چون و چراي برخي مهره هاي سازمان ناتوي فرهنگي نظير كارل پوپر به شمار مي رود و به سياق طايفه روشنفكران متوهم، هرچه نسبت به فرهنگ خودي و اسلامي پرخاشگر است، نسبت به فكر و انديشه غربي رويكردي توأم با خشوع و تعبد دارد.

وي پس از مشاهده بن بست فتنه سبز اعلام كرد از گروه مهاجراني، كديور، بازرگان و گنجي كه خود را اتاق فكر جنبش سبز در خارج كشور معرفي كرده بودند، جدا مي شود.

بخش شيعه شناسي سازمان سيا در بررسي علل اصلي پيروزي انقلاب اسلامي، محبت ملت ايران به امام حسين(ع) و شهادت طلبي متأثر از فرهنگ عاشورا را به عنوان يك ركن مهم پيروزي انقلاب فوريه 1979 در ايران معرفي كرده است.

گفتني است اخيراً برخي گروههاي اپوزيسيون از سروش پرسيده اند با توجه به مبالغ هنگفتي كه براي مبارزه با جمهوري اسلامي دريافت كرده اي كه كمك 6 ميليون دلاري پنتاگون و كمك هاي كلان ملك عبدالله سعودي و اميرقطر فقط بخشي از مبالغ اعلام شده آن است، چه كاري از دستت ساخته بوده است؟! در پي اين اعتراض كه بازتاب گسترده اي در ميان اپوزيسيون داشت، سايت جرس ترتيب مصاحبه اي با وي را داده و از او خواسته است فعاليت هاي چند سال اخير خود را شرح دهد!

از سوي ديگر، يكي از نزديكان سروش (م-ك) مي گويد؛ خدشه آفريني سروش عليه مباني اسلامي و مخصوصا شيعي هنگامي عصبانيت مسئولان رژيم را برمي انگيخت كه وي به عنوان «استاد دانشگاه» و يا «عضو شوراي انقلاب فرهنگي» درون نظام بود ولي اكنون كه در موضع اپوزيسيون قرار دارد، اظهارنظرهايش فقط تائيد طرد وي از سوي رژيم است و ديدگاههايي بارها سنگين تر از ديدگاه او عليه شيعه از سوي مجامع و محافل ديگر مطرح نظير سلفي ها و يا كاريكاتوريست هاي دانماركي مطرح مي شود كه اظهارات سروش در اين ميان فقط يكي از هزاران ديدگاه ضدشيعي است و در جايگاهي نيست كه رژيم اسلامي براي آن اهميتي قائل باشد.

زورو!

گفت: سايت گويانيوز معروف به «سيانيوز» و چند سايت ضدانقلابي ديگر خطاب به كيهان نوشته اند «خاتمي ديگر رهبر جنبش سبز(!) نيست»!

گفتم: حالا به كيهان چه ربطي دارد كه خاتمي رهبر فتنه سبز باشد يا نباشد؟!

گفت: نوشته اند خاتمي ديگر رهبر جنبش نيست كه كيهان بخواهد از رأي دادن او عليه جنبش سوءاستفاده كند!

گفتم: مگر چيزي به نام فتنه سبز وجود خارجي هم دارد كه بحث رهبري آن در ميان باشد؟!

گفت: نوشته اند خاتمي به جنبش(!) خيانت كرده و رهبران ما موسوي و كروبي هستند كه در حصر به سر مي برند!

گفتم: ولي برخي از خبرها حكايت از آن دارد كه حصر موسوي و كروبي به درخواست خودشان بوده تا از انتقام مردم در امان باشند و از مسئولان امنيتي هم خواسته اند اين قضيه لو نرود!

گفت: يعني گروههاي اپوزيسيون بعد از اينهمه پالس و نشانه هنوز متوجه اين موضوع نشده اند؟!

گفتم: چه عرض كنم؟! از يك خل و چل پرسيدند؛ اسب سفيد رستم، چه رنگي بود و مال كي بود؟ جواب داد؛ رنگش مشكي بود و مال زورو بود!!

اهانت به خاتمی با انتشار تصویر سنگ قبر او

برخی سایتهای وابسته به اپوزیسیون در اقدامی توهین آمیز ، عکس سنگ قبر خیالی وی را منتشر کرده اند.

طنز/گزارش محرمانه از جلسه اضطراری اپوزوسیون پس از انتخابات

طنز- محمد رضا شهبازي:

طبقه بندی: به هیچ وجه محرمانه

رده: به کلی خنده دارانه

حاضرین:

مجتبی واحدی- مشاور کروبی

عطاالله مهاجرانی- ملقب به بهاء الله توسط کیهان

محسن سازگارا – معروف به بچه پررو

نوری زاده – معروف به خالی بند

هخا- اسم مستعار ندارد چون اصولا کسی صدایش نمی‏کند

نوری زاده: خب آقایون ما در شرایط خاصی هستیم. با این وضعیتی که در انتخابات پیش اومده باید یه فکر اساسی کنیم.

واحدی: همه ما در این افتضاح شریکیم. ما نباید می خوابیدیم.

سازگارا: اه بابا! تو که هنوز تو نقش مشاور کروبی گیر کردی، مجتبی جان! اون قضیه مال 6 سال پیشه، بیدار شو!

مهاجرانی: من میگم اوضاع آن‎قدرها هم بغرنج نیست. اگر مشارکت خوب بوده پس چرا نظام برای اولین بار هلیکوپتر بلند نکرد؟!

سازگارا: بابا تو دیگه خیلی یولی! اون حرف رو که موقع راه‌پیمایی باید میزدی نه الان، باز دیالوگ‌هاتو اشتباه حفظ کردی؟!

نوری زاده: ببینید من میگم بیاید همون سناریوی قبلی رو ادامه بدیم. بگیم از شهرستان آدم میارن.

واحدی: پس شهرستان ها هم که شلوغه چی؟

مهاجرانی: شاید از تهران می برن؟!

نوری زاده: ای بابا این که نشد. این‌جوری دوباره برگشتیم سر جای اولمون.

واحدی: ببینید من فکر می‌کنم حکومت ایران سی، چهل میلیون آدم واجد شرایط رأی دادن یه جایی انبار کرده و موقع انتخابات میاره تو سطح کشور توزیع می‌کنه!

نوری زاده: بی خیال واحدی جان، تو بگیر بخواب!

واحدی: باور کن. اصلا این قضیه که میگن جمعیت ما باید بشه 150 میلیون نفر هم برای اینه که دیگه جا برای انبار کردن ندارن یا شاید هم حق انبارگردانی اونها زیاد شده، می خوان این‎طوری فضا رو آماده کنن که اونها رو بیارن تو جامعه. این‎جوری میگن ما که گفته بودیم جمعیت‎مون باید زیاد بشه.

نوری زاده: حقا که مشاور و رییس بدجوری بهم میاید ها!

هخا: بد هم نمیگه ها! شاید انبار نکرده باشند اما ممکنه که برای هر انتخابات سی چهل میلیون نفر وارد کنند!

مهاجرانی: از کجا، چطور؟

هخا: از چین. ببینید واسه چین که سی چهل میلیون آدم چیزی نیست. یه آپارتمانش رو خالی کنه سفارش ایران جور می‎شه، قیمتش هم کم در میاد. چه جوریش هم که کاری نداره؛ چطور من می‌تونستم با 50 تا هواپیما برم تهران رو بگیرم اما حکومت نمی‌تونه 50 تا هواپیما آدم وارد ایران کنه؟!

مهاجرانی: حتی ممکنه با هلی‎کوپتر این کار رو بکنه!

نوری زاده: بابا اینا مسابقه گذاشتن تو مشنگی!

سازگارا: آقا بی خیال، همون سناریوی کیک و ساندیس چطوره؟

نوری زاده: می‎دونم آخرش هم مجبوریم به همین چنگ بزنیم اما واقعا دیگه حال بهم زن شده.

مهاجرانی: من میگم اتفاقا این سناریو هنوز هم جواب می‎ده، میگیم با هلی‎کوپتر کیک و ساندیس ها رو می‌ریختن رو سر مردم تو خیابون‌ها!

سازگارا: بابا اون راهپیماییه که مردم میان تو خیابون‌ها، رای گیری تو جای سر بسته‎اس! بی خیال شو جون مادرت عطا!

نوری زاده: بچه ها این مهاجرانی رو ول کنید. این بعد از اون ضربه ای که زن چندمش تو ایران بهش زد و مجبور شد فرار کنه کلا ساعت ذهنش خوابیده!

واحدی: دیدید گفتم همه مشکلات زیر سر همین خوابیدن رفتن‌های ماست!

نوری زاده: اصلاً بگذریم. میگم این قضیه رای دادن خاتمی رو چه کار کنیم؟

هخا: خاتمی کیه؟

سازگارا: مردم بهش می‌گفتن رئیس جمهور اما خودش بیشتر دوست داشت تدارکاتچی صداش کنند.

واحدی: من میگم...

نوری زاده: خدا وکیلی باز هم بخوای از خواب بگی میزنم...

واحدی: نه بابا، الان دیگه صبح شده. من میگم شایعه کنیم خاتمی چون اون‌دفعه گریه کرد بهش رأی دادند، خب این‌دفعه هم بقیه گریه کردند، اون بهشون رای داد!

سازگارا: آفرین. ولی... ولی کی گریه کرد؟ اینها که برای شرط‌های خاتمی تره هم خرد نکرده بودند.

هخا: کدوم شرط؟

مهاجرانی: بابا این فسیل رو کی راه داده تو جلسه اتاق فکر اپوزوسیون؟ مگه تاریخ مصرفش تموم نشده بود؟!

سازگارا: همونی که تو رو راه داده!

نوری زاده: بچه ها دعوا نکنید. اصلا بیاید بی خیال خاتمی بشیم. خودش یه غلطی کرده، خودش هم جواب میده.

واحدی: پس چی کار کنیم؟ الان برای کدوم مشکل جنبش راه حل پیدا کنیم؟!

نوری زاده: گور بابای جنبش. من می‎گم بیاید من و عطا جون براتون از شب‌های الجناردیه بگیم.

مهاجرانی: آره بابا ول کنید این بحث ها رو. چه شب‌هایی بود لا مصب...

گفتنی است در این موقع تا صدای ساز و آواز بلند می شود، صادق صبا هم سریع خود را به اتاق فکر می رساند که با ورود او به مکان جلسه، همه فرار کردند!

خواب ! (گفت و شنود)

گفت: رسانه ها و مقامات خارجي و گروه هاي اپوزيسيون و بسياري از مدعيان اصلاحات فضاي رسانه اي را روي سرشان گذاشته بودند كه در انتخابات مجلس نهم كسي شركت نمي كند!
گفتم: حيوونكي ها! خب! حالا چي ميگن؟!
گفت: اما، دو ساعت بعد از شروع رأي گيري و حضور بي سابقه مردم پاي صندوق هاي رأي، دنده عقب گرفته اند و حتي خاتمي هم كه شركت در انتخابات را تحريم كرده و شرط گذاشته بود، پاي صندوق رفت و رأي داد!
گفتم: احتمالا خاتمي تحت شكنجه مجبور به رأي دادن شده! يا اين كه او را شستشوي مغزي داده اند!
گفت: خبرگزاري هاي بزرگ آمريكايي و اروپايي اعتراف كرده اند كه محاسباتشان درباره عدم حضور مردم غلط از آب درآمده و چيزي شبيه يك خواب بوده است!
گفتم: خانمي به همسرش گفت؛ ديشب خواب ديدم يك انگشتر الماس گران قيمت برايم خريده اي، تعبيرش چيست؟ همسرش گفت؛ تا دوشنبه صبر كن، تعبيرش را خواهي ديد! و روز دوشنبه يك بسته كادويي به همسرش هديه داد. توي بسته، كتاب تعبير خواب بود!

 وقتی خاتمی "خائن جنبش سبز" می شود!  

 حضور محمد خاتمي در انتخابات امروز باعث شد رسانه هاي ضد انقلاب و برخي شبكه هاي خبري وابسته به غرب به آن واكنش نشان دهند. البته در ساعت هاي اوليه اغلب رسانه هاي اپوزيسيون به تكذيب اين خبر پرداختند و رسانه هاي داخلي را دروغگو خطاب كردند؛ اما با تاخير چند ساعته مجبور به پذيرفتن اين حقيقت شدند.
در همين راستا، برخي از رسانه هاي غربي نظير بي بي سي، راديو فردا، راديو زمانه، خبرگزاري فرانسه، دويچه وله آلمان و ... با اشاره به تحريم انتخابات توسط سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و حزب مشاركت، تنها به خبر حضور خاتمي در راي گيري امروز اشاره كرده اند و از كنار آن گذشتند.
اما برخي از شبكه هاي اجتماعي نظير فيس بوك، توييتر و همچنين سايت صهيونيستي بالاترين با انبوهي از اخبار، نسبت به حضور خاتمي در انتخابات امروز، به وي لقب "خائن جنبش سبز" را داد.
برخي نيز حضور خاتمي در انتخابات را مترادف با پا گذاشتن بر روي شهداي جنبش سبز!!!! ارزيابي كرده و مستمسكي براي توهين به وي يافته‌‍‌اند.
تعداد ديگري از مخاطبين سايت بالاترين و شبكه فيس بوك كه انتظار حضور رييس جمهور سابق كشور در انتخابات را نداشته اند، وي را با عناوين زشت و سخيفي مورد عتاب قرار داده اند. دسته ديگري وي را مورد سوال قرار داده اند و خطاب به وي گفته اند "چه امتيازي از نظام گرفته تا در انتخابات شركت كند."
مسیح علی‌نژاد روزنامه‌نگار لندن نشين در صفحه فیس‌بوک خود با اشاره به شرکت خاتمی در انتخابات امروز نوشت: اعتراف می کنم اگر خبر رای دادن خاتمی تکذیب نشود، می شکنم. تحقیر از دو سو؛ هم از سوی حاکمانی که انگشت جوهری ات را در چشم ما فرو می کنند هم از سوی کسانی که امید بستن به یکی مثل خاتمی را مثل پتک بر سرمان می کوبند...از هر دو تحقیر مطلع ام اما دلم نیامد که نگویم چه امیدهای پنهان که بی صدا می شکند اگر.... همچنين زهرا اشراقي همسر محمدرضا خاتمي در صفحه فیس‌بوک خود نوشت: "سلام دوستان. منطقه ما در مواقع اضطراری اینترنت قطع می‌شود‌. ضربه بسیار سنگین بود ولی منتظر زمان هستم. این صفحه آماده است برای جناب خاتمی..."/مشرق

چه كسي خاتمي را توي هچل انداخت؟!

خبط خاتمي در قبال انتخابات، تبديل به معضلي بزرگ براي وي شده است.
خاتمي چند ماه پيش و در حالي كه در جلسات محفلي، تندروي هاي موسوي و كروبي را باعث بن بست اصلاح طلبان در مقابل نظام معرفي مي كرد، به واسطه برخي تحريكات خارجي و آدرس هاي غلط داخلي اقدام به شرط گذاري براي انتخابات كرد اما پس از آن كه با بي اعتنايي كليت حاكميت مواجه شد، به استيصال افتاد.
وي روز گذشته در حاشيه مراسم ختم پدر عبدالله نوري در پاسخ به اين سؤال كه آيا در انتخابات شركت مي كنيد يا نه، صرفا گفت «مخلص همه شما هستم.» وي در پاسخ به اين سؤال كه عدم حضور شما در انتخابات آيا به معناي تحريم است يا نه، گفت: شما كه هرچه دلتان مي خواهد مي نويسيد.
خاتمي پيش از اين گفته بود «وقتي همه نشانه ها دلالت بر اين دارد كه نبايد در انتخابات شركت كنيم، شركت در انتخابات معنايي ندارد.» وي همچنين موضوع را به شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات ارجاع داده بود كه اين شورا نيز اعلام كرد اصلاح طلبان نمي توانند و نبايد در انتخابات شركت داشته باشند.
با اين وجود 700 نفر از اصلاح طلبان- از جمله اكثريت اعضاي فراكسيون اصلاح طلبان در مجلس و تابش خواهرزاده خاتمي- در انتخابات ثبت نام كردند. همين اتفاق به خودي خود نشانه بي اعتنايي اصلاح طلبان به شرط گذاري ها و خرده فرمايشات خاتمي بود و احتمالا به همين دليل هم هست كه خاتمي ديروز در جمع خبرنگاران جرئت نمي كند موضعي اتخاذ كند.
در همين حال داريوش قنبري سخنگوي اقليت مجلس با رد تحريم انتخابات از سوي خاتمي گفت: خاتمي همواره موضع خود را درباره انتخابات مطرح و عنوان كرده است كه اصلاح طلبان انتخابات را تحريم نمي كنند.
وي در گفت وگو با شبكه خبر دانشجو گفت: علت عدم اظهار نظر خاتمي در مورد انتخابات را نمي دانم، البته خاتمي تريبوني در اختيار ندارد تا مردم را به شركت در انتخابات دعوت كند.
قنبري با تاكيد بر اينكه خاتمي به هيچ وجه انتخابات را تحريم نكرده است، ادامه داد: خاتمي همواره انتخابات را فرصتي براي نظام و اصلاح طلبان مي داند.
سخنگوي فراكسيون اقليت مجلس تاكيد كرد: پيش بيني من اين است كه مشاركت در شهرستان ها بالاي60درصد باشد.
اخيرا محمد قوچاني سردبير سابق برخي نشريات زنجيره اي ضمن مقاله اي تند و گزنده، اصلاح طلبان را متهم به رفتارهاي متناقض از انتخابات مجلس هفتم به بعد كرده و تصريح كرده بود كه اين جريان برخلاف تبليغات تحريمي، در انتخابات حضور داشته و اكنون هم كه تندروهاي آنها در خارج علنا بر طبل تحريم مي كوبند، نيامدن در انتخابات به معناي پايان اصلاح طلبان خواهد بود.
استيصال خاتمي در موضع گيري روشن، يادآور اظهارات يكي از دانشجويان تندروي دفتر تحكيم است كه در سال 84 و در جمع دانشجويان خواستار راي به هاشمي رفسنجاني به عنوان قديس اصلاحات شده و در اين حال با اشاره به اين كه اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم، هاشمي را عاليجناب سرخپوش قتل هاي زنجيره اي معرفي مي كردند، گفته بود: وضعيت ما وضعيت آدمي است كه روي اره نشسته و نه راه پس دارد و نه راه پيش!

عصاي آل سعود زير بغل فتنه سبز !

شبكه تلويزيوني العربيه به پخش آگهي تبليغاتي براي فتنه مرده 88 در ايران پرداخت.
شبكه سعودي العربيه كه از جانب حاكميت استبدادي سعودي با هدف دروغ پراكني عليه ايران و جنبش مقاومت در منطقه و همچنين ارائه سرويس رسانه اي به صهيونيست ها راه اندازي شده روز جمعه براي چندمين بار در هفته هاي گذشته مستندي تكراري با نام «تابستان سبز در ايران»! را پخش كرد.
اين مستند كه با پول سعودي و توسط عناصر درمانده اپوزيسيون در اروپا و آمريكا ساخته شده تلاش مي كند با ساختاري ضعيف و رقت بار از به فراموشي سپرده شدن رهبران منزوي و بي اعتبار فتنه سبز در ايران جلوگيري كند.
پخش چند باره اين مستند در حالي انجام شده است كه كارشناسان مي گويند اين شبكه به طور معمول برنامه هاي تكراري پخش نمي كند.
حدس زده مي شود اين اقدام سعودي قبل از هر چيز ناشي از نگراني نسبت به گسترش بيش از پيش اعتراض ها در بحرين؛ سرايت ناآرامي ها به خاك عربستان و همچنين از دست رفتن كامل جاي پاي آل سعود در يمن باشد.
علاوه بر اين، اطلاعات موجود نشان مي دهد عربستان سعودي اخيرا در تمام پروژه هاي ضد امنيتي آمريكا و صهيونيست ها عليه ايران دخيل بوده است.
آخرين نمونه افشا شده از اين قبيل حضور دو تن از عناصر رسواي فتنه سبز در عربستان و دريافت پول از سعودي وهمچنين اعطاي كمك مالي به محمد خاتمي بوده است.
گفتني است مقام هاي اطلاعاتي ايران اسناد مراوده عربستان با برخي تروريست هاي ضد ايراني را در سفر اخير وزير اطلاعات به اين كشور به مقام هاي سعودي ارائه كرده اند.

چه جوري جنبش كنيم ؟ ما يك درصد هم نيستيم!

هجمه توأم با عصبانيت استراتژي هاي نبوغ آميز و پيشنهادي دست اندركاران متواري فتنه سبز، تبديل به يك رويه ثابت در ميان رسانه ها و محافل ضدانقلاب شده است.
سايت بالاترين با اشاره به اظهارات مشاور خارج نشين كروبي مبني بر خانه نشيني مخالفان در روز انتخابات به جاي آمدن به خيابان نوشت: در ادامه فرمايشات دوست گرامي آقاي واحدي پيشنهاد مي شود كه ضمن ماندن در خانه، با پختن هر چي خورشت سبز نظير خورشت قورمه سبزي، خورشت كرفس، خورشت اسفناج، خورشت نعناع جعفري و آش سبزي و آش رشته و هرگونه خورشت و آش سبز ديگري اعتراضات شديد خود را نشان دهيم بلكه كماكان در روزهاي ديگر و مناسبت هاي ديگر هم به اين حركت هاي شجاعانه، قهرمانانه و ساختارشكنانه ادامه داده و حتي در روز سيزده به در هم براي در نمودن نحسي سيزده از منازل خود خارج نشويم.
نويسنده ادامه مي دهد: جناب زندانيان هم 100 سال صبر كنند تا شايد اپوزيسيون جان دوست و محافظه كار و منفعت طلب بالاخره با جنبيدن خودكاري كرد. به هر حال فرقي براي ما نمي كند. همين اندازه كه بتوانيم تا وقتي كه زنده هستيم دوشنبه ها و سه شنبه ها و جمعه هاي اعتراضي دور هم جمع شده و خورشت قورمه سبزي خوشمزه اش را با كلي لوبياي قرمز خوشگل و ليمو عماني به رگ بزنيم و بعد از آن بر روي مبل راحتي لم داده، به تماشاي برنامه طنز دكتر كپي نشسته و «هر و هر» به طنزپردازي هايش در مورد سياستمداران نادان اپوزيسيون بخنديم بس است. راستي يادتان نرود كه بلافاصله بعد از خوردن قورمه سبزي سنگين و چرب يك جنبش دسته جمعي سوت زدن در حياط خانه به راه بيندازيم. چون سوت زدن براي هضم لوبياي قورمه سبزي مفيد است و جلوي نفخ شكم را بعد از خوردن قورمه سبزي مي گيرد.
نويسنده اضافه مي كند: عمو جان آدم عاقل كه از خونه نمياد بيرون و خودشو زير مشت و لگد نمي ندازه حالا بذار شب كه از اين جنبش اعتراضي (!) به خانه برگشتم در يك سلسله بحث هاي 555 قسمتي چندين ماهه و بلكه چندين ساله در بالاترين، دنباله، نداي سبز آزادي، شبكه سبز راه سبز اميد، سايت آشپزي و ديگر شبكه ها در مورد اين كه چه بايد كرد و چگونه مي توانيم اين مبارزه را ادامه دهيم به راه مي اندازيم و از پشت سيستم و با استفاده از فيلترشكن هاي غيرقابل رديابي تا دلمان مي خواهد به رژيم و عواملش فحش و بدو بيراه مي گوئيم و كلي تو سر و كله هم مي زنيم بعد هم ساعت 2 نصفه شب با اعصاب درب و داغون و خيال راحت از اينكه امروز به اندازه كافي مبارزه اي موثر بر ضد رژيم انجام داده ايم با يك مشت قرص خواب آور به خواب مي رويم تا فردا باز هم فعاليت و زندگي سگي خود را آغاز كنيم.
بالاترين تاكيد كرده كه يا «فعالان اپوزيسيون به اندازه كافي بزرگ نشده اند و يا اينكه طرفدار حكومت هستند و دارند نقش بازي مي كنند. فكر مي كنيد از اين وضعيت و از اين پيشنهادها كي سود مي بره، حكومت يا ما؟».
يكي ديگر از كاربران اين شبكه نوشته است: برخي دوستان يه چيزهايي مي نويسند كه آمريكا و اسرائيل بياد به اونها كمك كنه. نمي خوام نااميدتون كنم هر چند آمريكايي ها هم اسير ما هستند ولي از ما بخاري بلند نمي شه و آمريكا هم اينو فهميده. ما آن دو سال پيش جوگير شده بوديم كه خيابان رفتيم. تازه اگر حساب و كتابي هم بكنيد مي بينيد اين عده حتي يك درصد جمعيت مردم ايران هم نيستن كه بتونن جنبش بكنن. ما فقط بلديم مطلب پست كنيم توي فيس بوك و بالاترين و چند ساعتي با هم گل بگيم و گل بشنويم توي فضاي مجازي.
همچنين مهدي خلجي پژوهشگر در مصاحبه با صداي آمريكا گفت: جريان اعتراضي ما به دليل احساسي و هيجاني بودن يك بار بود براي هميشه كه مانند كف روي آبي آمد و رفت. كساني كه به نمايندگي موسوي و كروبي به خارج از كشور آمدند، بعد از دو سال يك فكر يا يك عمل صحيح ارائه ندادند، حتي نتوانستند يك رسانه موفق درست كنند، گروههاي داخل كشور را كه هيچ، گروههاي خارج از كشور را هم نتوانستند دور هم جمع كنند و حرف بزنند. حتي اگر موسوي و كروبي هم از حصر خارج شوند هيچ تاثيري بر جنبش نمي گذارد. چون اينها آمادگي مسئوليتي كه برعهده شان بود را نداشتند و فاقد بينش روشني بودند و ما را دچار توهم كردند.
وي اظهار داشت: آنچه كه ما مي بينيم توهم جنبش است، اين هيجانات ما بيشتر در فيس بوك و فضاي مجازي است و در دنياي واقعي مردم زندگي خودشان را مي كنند و ما سرگردانيم.

اگر زنده ايد لطفاً يك قطعه عكس 100نفري آپلود كنيد!


ارگان حلقه لندن در توجيه شكست مطلق فتنه گران براي ايجاد تنش در روز 25 بهمن مدعي شد جنبش سبز از جمله ناديده ها و سايه هاست!
«جرس» در تحليلي قابل تأمل و با امضاي مستعار (آذر اهورايي) نوشت: هر چيزي مشهود و ديدني و لمس كردني نيست. سايه آدم ها و اشياء هم از جمله اينهاست. جنبش سبز هم از جمله اين ناديده ها و در زمره سايه هاست.
سايه جنبش سبز روز 25 بهمن همه جا مشهود بود و حضوري با صلابت داشت، هرچند كه سبزها خود نبودند و به چشم نمي آمدند(!!)
جرس مي افزايد: رژيم نبايد از خالي بودن خيابان ها در آن روز خيلي ذوق كند و به خود مغرور شود. آنها اجازه تظاهرات ندارند و يكبار ديگر مانع حضور مخالفان شدند.
اين رسانه وابسته به كديورها و مهاجراني كه پيش از اين با تردستي شعار «نه غزه نه لبنان» فتنه گران را به هم «هم غزه هم لبنان»! تغيير داده و باعث اعتراض اپوزيسيون شده بود، در مطلب ديگري نوشت: نقطه ضعف 25 بهمن، كم كاري در جذب و اخذ نشانه هايي مثل عكس و فيلم بود تا اين روز را به تقويم بسپارد.
جرس توضيح نمي دهد كه چگونه مي شود از جمعيتي كه وجود خارجي ندارد و يا از سايه هاي كذايي بدون حضور صاحبان سايه عكس و فيلم گرفت؟! يا مثلاً جنبش تك نفره امثال كديور و مهاجراني و مزروعي و اميرارجمند در آمريكا و اروپا و پاي رايانه و در فضاي مجازي، را جاي مردم ايران جا زد؟!
با وجود شيرين كاري جرس، بالاترين علت شكست فتنه گران را «سرقت جنبش از سوي شوراي هماهنگي سبز» دانسته و نوشت: خودمان را گول بزنيم يا نزنيم، خوشمان بيايد يا نيايد، 25 بهمن يك واقعيت را به ما نشان داد و آن افت شديدي است كه ما در فاز خياباني مواجه شده ايم. عده اي جنبش را درگير منافع حزبي و گروهي كردند. اين سرنوشت دردناكي براي جنبش سبز است.
بالاترين با تأكيد بر اينكه اكنون شاهد جنگ حيدري- نعمتي ميان شواليه هاي اينترنتي هستيم، تأكيد مي كند: آنچه در اين فضا مي بينيد، دعواي خارج نشينان و غنيمت جويي در اروپا و آمريكاست و كسي آن تن نحيف سبز را كه رو به قبله افتاده نمي بيند. امروز ما نمي توانيم حتي در خارج 5 نفر را در تظاهرات به حمايت از سعيد ملك پور كه در معرض اعدام است، جمع كنيم چون ممكن است به تجمع كنندگان اتهام حمايت از گرداننده سايت هاي پورنو و مستهجن بچسبد.
اين شبكه مجازي ضدانقلاب، «نداشتن رهبر و هدف و ايدئولوژي مشخص» را علت شكست جريان فتنه برشمرده و مي نويسد: خارج شدن برخي همكاران از كشور همان چيزي بود كه حاكميت مي خواست. كسي بايد از كشور خارج شود كه حبس يا حكم سنگيني در انتظار او باشد نه اينكه در شرايط عادي هر كس به خارج بيايد.
بالاترين در نوشته ديگري تصريح كرد: اينكه كسي 25بهمن امسال را با 25 بهمن پارسال مقايسه كند، به هيچ وجه صحيح نيست چون حاكميت امسال بسيار هوشيار بود. همچنين موسوي و كروبي ديگر به دو شخص حزبي تقليل يافته اند.
يك پايگاه اينترنتي سلطنت موسوم به «خورشيد نشان» نيز ضمن حمله به اردشير اميرارجمند نوشت: آقاي ارجمند لحن شما در مصاحبه با راديو فردا، لحن آدم شكست خورده و درمانده و ترسان و نالان بود. شما به آدمي مي مانيد كه دنبال معامله است و نمي تواند. كاش اندكي شجاعت داشتيد و به جز شعارها و برنامه هاي توخالي، قدمي هم برمي داشتيد.
«صداي سبز»- از وبلاگ هاي همكار با بالاترين- نيز به يكي از بن بست هاي جدي فتنه گران اشاره كرد و نوشت: سر و بدن جنبش سبز دو ادعاي ناهمگون دارند؛ آرمان هاي امام يا براندازي آن؟! مسئله اصلي اين است از واقع گرايي تا خودفريبي تنها به اندازه يك دروغ فاصله است! ابتدا بايد واقعيات را پذيرا بود تا با چالش هاي اساسي دست و پنجه نرم كرد. جنبش به شكافي عميق گرفتار شده كه آن را مي توان در 25 بهمن به عينه ديد. سران و به عنواني تريبون داران جنبش سبز در حال حاضر تنها اهداف حزبيشان را پيش گرفته اند يا آن ها از واقعيات دورافتاده اند، يا صداقت را در گوشه اي نهادند و با استفاده ابزاري از مخالفان موذيانه به فكر دستيابي به اميال شخصي و گروهي شان هستند! سندي ساده براي اين مدعا وجود دارد، تنها كافيست سايت هاي كلمه و جرس و امثالهم و يا شبكه رسا را با جامعه اي مجازي به مانند بالاترين و فيسبوك مقايسه كنيد تا دريابيد چه اختلاف فاحشي در نگرش ها و خواست ها موج مي زند!
نويسنده لائيك اين تحليل اضافه مي كند: مسئله ما دزديده شدن راي نبود. ما عاشوراي 88 خواسته خودمان را نشان داديم اما تريبون داران فعلي جنبش مي خواهند. در فضاي خرداد ماه 88 بمانند و جلو نيايند. تا اين مسئله حل نشود، هر روز ريزش خواهيم داشت و در نهايت سري باقي مي ماند محكوم به مرگ و بدون بدن.
از سوي ديگر و در حالي كه يكي از كاربران بالاترين، از «درماندگي اپوزيسيون» خبر مي داد و مي نوشت «ما خر كدخدا نيستيم كه هر كس از راه رسيد از ما سواري بگيرد و بقيه به هم بخندند»، همكار ديگر اين شبكه تصريح كرد: از خارج نشين ها مي پرسم كجاي دنيا صدنفر را براي تجمع جمع كرديد كه از ما انتظار چند هزار نفري در تهران و ميدان ونك را داريد؟ از اين دوستان كه نقد و بررسي جنبش سبز را شغل خود كرده اند، خواهش مي كنم يك قطعه عكس از حضور صد نفري خود در كشوري كه در آن به سر مي برند، براي ما آپلود كنند.

گفت و شنود کیهان: شیر خر!

گفت: حيوونکي ها!
گفتم: کي؟ چي؟!
گفت: عطاءالله مهاجراني و عليرضا نوري زاده را مي گويم که به ديدار و دست بوسي پادشاه سعودي رفته اند.
گفتم: اينها که دم از دموکراسي مي زدند، چطور به دست بوسي پادشاه کشوري رفته اند که تاکنون حتي يک انتخابات هم در آن صورت نگرفته و ديکتاتوري کامل بر آن حاکم است؟!
گفت: احتمالاً عطاءالله مهاجراني آنقدر از خواص «شير خر» براي نوري زاده تعريف کرده که دهان آن حيوان زبان بسته آب افتاده و تاسف خورده که چرا بعد از صدها بار دست بوسي پادشاه سعودي به اين نکته توجه نداشته است.
گفتم: ولي پادشاه سعودي «شير» ندارد که به آنها بدهد!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: دو نفر براي دزدي وارد يک باغ شدند. صاحب باغ از راه رسيد و آنها زير شکم يک الاغ پنهان شدند. صاحب باغ که آنها را ديده بود، پرسيد اينجا چه مي کنيد؟! گفتند آمده ايم شير بخوريم. گفت؛ ولي اين الاغ ماده نيست که شير بدهد؟! گفتند؛ مي دانيم! ولي خر است ديگر، يکدفعه ديدي شير هم داد!

دزد (گفت و شنود)

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: مقامات دولت انگليس فاش كرده اند شيرين عبادي مبلغ 238 هزار دلار كه از سوي سرويس اطلاعاتي انگليسMI6 براي كمك به موسوي در اختيار او قرار گرفته بود را بالا كشيده است.
گفت: چطوري؟ قضيه چي بوده؟!
گفتم: سرويس اطلاعاتي انگليس مي گويد اين مبلغ را براي راه اندازي يك كمپين جمع آوري امضاء در حمايت از موسوي به شيرين عبادي داده بود ولي او 238هزار دلار دريافتي را صرف كارهاي تجاري خودش كرده.
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: دوره گردي كه از گرسنگي در حال تلف شدن بود وارد روستايي شد و شنيد كدخدا مريض و در حال مرگ است به روستائيان گفت؛ من او را نجات مي دهم و دستور داد او را با كدخدا تنها بگذارند و چندتا سيني غذاي حسابي هم بياورند. بعد از يكساعت خانواده كدخدا وارد اتاق شدند و ديدند كدخدا مرده با عصبانيت گفتند؛ اين چه طبابتي است؟ و يارو گفت؛ هيس! كه اگر طبابت من نبود، الان دو تا جنازه روي دستتان مانده بود!

چي فكر مي كرديم چي شد؟!


عقب نشيني يك عنصر فريب خورده از نوشته انحرافي خود، محافل ضد انقلاب را حسابي كنف كرد.
به دنبال انتشار مقاله اي سست و سخيف از «حسين علايي» در روزنامه اطلاعات، رسانه هاي ضدانقلاب به هيجان آمده و با آب و تاب فراوان به مخاطبان سر خورده خود چنين القا كردند كه از بطن فتنه مرده، قهرماني!! پيدا شده است. صداي آمريكا، ايي بي سي، راديو فردا، دويچه وله، راديو زمانه، گويانيوز، بالاترين، روزنت، جرس، كلمه، نوروز، راديو اسرائيل و صدها شبكه و رسانه مشابه براي چند روز به بزرگ نمايي اين نوشته دم دستي پرداخته و حتي كساني چون «محمد-ن» را در راديو فردا به خدمت گرفتند تا به تفسير نوشته مبهم و نارساي او بپردازد.
اما روزگذشته وقتي «حسين علايي» با اعتراض مردم متدين و همسايگان خود مواجه شد، دست به قلم برده و برپايبندي خود به نظام تأكيد كرد، مانند آب سردي بودكه بر سر تمام رسانه هاي ضدانقلاب ريختند به نحوي كه اغلب همان رسانه ها ترجيح دادند نوشته تبييني را يا كلاً سانسور كنند و يا در حواشي مطالب خود اجمالاً منتشر كنند. «علايي» در اين توضيح مي نويسد «قطعاً مقايسه نظام ستم شاهي با جمهوري اسلامي، قياس مع الفارق است. اينجانب معتقدم ويژگي هاي انقلاب اسلامي، «مخالفت با استبداد، وابستگي رژيم شاه به آمريكا و فساد دستگاه سلطنت» بوده كه امروز به عنوان الگويي مؤثر در بيداري اسلامي مورد استقبال مردم خاورميانه و شمال آفريقا قرار گرفته است. نظام جمهوري اسلامي كه با هدايت و رهبري هاي حضرت امام خميني(قدس سره) و آراي قاطبه مردم ايران به عنوان مهمترين دستاورد انقلاب اسلامي پديد آمد همچنان با دنبال كردن اين سه مؤلفه اساسي است كه به راه خود ادامه مي دهد. معتقدم پشتيباني از ولايت فقيه موجب مي شود تا به مملكت ما آسيبي نرسد».
به دنبال انتشار مطلب اخير، شبكه بالاترين از كاربران آشفته حال و سردرگم خود خواست از اين عقب نشيني آقاي «علايي» گلايه نكنند و از او نپرسند كه چرا جرأت ندارد. اما خودنويس در ادبياتي قابل تأمل نوشت «حال با اين توبه نامه اي كه اين آقا نوشته، تكليف آن همه افشانويسان كه در هورا كشيدن براي شجاعت و استبدادستيزي سردار از هم سبقت مي گرفتند، چه مي شود؟» بالاترين بلافاصله، سوژه آقاي «علايي» را از «موضوعات داغ، صفحه اول خود حذف كرد و آقاي «م-ن» كه ننگ تفسيرگري راديو فردا (ارگان رسمي سازمان سيا) را به جان خريده بود، سكوت اختيار كرده بي آن كه درباره شاهكار بر كاهدان زدن مشترك خود و راديو فردا توضيحي ارائه دهد.
به هيجان آمدن و آويزان شدن رسانه هاي دولتي بيگانه از برخي افراد عقده اي و فاقد موضوعيت در ميان مردم و مسئولان صرفاً براي دادن تنفس مصنوعي به فتنه، دست بر قضا و در نقطه مقابل طراحي اين طيف، نشان از دريوزگي و ورشكستگي كامل جبهه انقلاب وصف مي شود.
بنابر برخي اخبار موثق «محمد-ن» كه طي هفته هاي اخير خود را به در و ديوار كوبيده تا رسانه هايي مانند كيهان اعتنايي به وي كرده و اعتراضي نسبت به وي نشان دهند- و همين ها براي بيگانه ها فاكتور شود- جايي گله و ابراز تعجب كرده كه نمي دانم با وجود اين همه ساختارشكني ]!؟[هايي كه انجام مي دهم، چرا كيهان اعتنايي به من نمي كند.

صد درصد! (گفت و شنود)


گفت: يكي از حاميان فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 كه براي بي بي سي هم نظرات شرعي(!) مي داد، در ديدار با تعدادي از دانشجويان بر ضرورت مقابله با ظلم و ظالم تاكيد ورزيده است.
گفتم: يعني از اينكه در فتنه 88 با آمريكا و اسرائيل و انگليس و منافقين و بهايي ها و ماركسيست ها و سلطنت طلب ها همراهي و همكاري كرده بود پشيمان شده و توبه كرده است؟!
گفت: اي بابا! اصلاً به روي خودش هم نياورده!
گفتم: حتما از آمريكا و اسرائيل و انگليس و ديكتاتورهاي عرب به عنوان ظالم و ستمگر اسم برده است.
گفت: كجاي كاري؟! مگر كسي كه در فتنه 88 با آمريكا و اسرائيل همراهي داشته است جرأت مي كند آنها را ظالم و ستمگر بنامد؟!
گفتم: پس منظورش چيست؟ و اصلا با آن سابقه اي كه دارد چي شده كه از مبارزه با جنايتكاران حرف زده است؟
گفت: اتفاقا در همان سخنراني انگيزه خود را لو داده و گفته است «بعضي از همدست هاي جنايتكاران به ظاهر عليه ظلم و ستم موضع مي گيرند تا هويت خود را پنهان كنند.»
گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي مي گفت؛ كساني كه صد درصد نسبت به چيزي اطمينان دارند، آدم هاي قابل اعتمادي نيستند. از او پرسيدند؛ چقدر به اين حرف خودت اطمينان داري؟ جواب داد؛ صد درصد!